دکتر نادر نوری ( نافذ ) - Naader noory

پژوهش ها و آثار دکتر نادر نوری ( نافذ) - Naader noory

۲۰۴ مطلب با موضوع «سروده ها و اشعار دکتر نادر نوری» ثبت شده است

زخم زمان

آه از آتش دل , درغم خود می جوشم


رنج ریشه زده تب می کنم و خاموشم


خنده رویی من ازشادی و خوشحالی نیست


پوشه ای بر سر سد زخم زمان می پوشم
____________

 دکتر نادر نوری ( نافذ )

۱۶ خرداد ۰۱ ، ۰۹:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر نوری

نامه ای سرگشاده به کشور بدستان

نامه ای سرگشاده  به کشور بدستان

 

بلند جنابان ریزو درشت این کشور که به مخ خود به گوش شنوا مفتخر !

 

 همان مدعیان گوشدار بی هوشی که ناله های دردمندان بیهوش را  نمی شنوند .

همان خوش خورهای روی زمین همان کاخ نشین های آخ نبین.

  نوشته های این درد اندیش  روان پریش  را که از سیاه چال غم به شما  دلدادگان  لم  نوشته بخوانید تا  جایگاه درخور خود را بدانید

 در این ساعت های پایانی؛ سال بیرون از حب منصب و مال, بدون تبر و تیشه تنها با دوربین اندیشه چشم اندازِ  به فکر انداز ی را که در سال گذشته کاشته اید , به دور از غرور مرور کنید . به جای ذکرعیان ؛ دمی در نهان  فکر کنید!.

 

سالی که گذشت چه در چنته داشتید ؟ چه کاشتید ؟چه  برداشتید ؟  چه گماشتید ؟ عدالت را سر جایش گذاشتید؟

بر سرمردم چه زدید گِل یا گُل ؟

 بیایید امسال در آغاز این بهار و این کذالک النشور به  تنظیمات کارخانه ی   فطرت پاک  باز گردید به شرف درونی خود قول دهید که در این سال نو دیگر روی ریل ریا راه  نروید کوله بارهای ریا را خالی کنید  با خدا خود پیمان ببندید که خودتان باشید نه ریایتان  با بوق و کرنا سوار قطار دروغ و تکذیب نشوید! به گاری ، به خواری  ، به حرف های  کوچه بازاری  افتخار نکنید به دندانهای عقب مانده دندان عقل نگویید

اگر نمی توانید گریه ای  پاک یا گرهی باز کنید پس کمترناز کنید. ؟

خدمتگزارید ؟ خوب !  چه در چنته  داشته اید یا دارید ؟ خود حجاب خود ، اصلن سربارید ! ز میان برخیزید

ای آقایان!  خدمت سرایان !  با شجاعت و رشادت استعفا دهید. زمیان برخیزید .

 

 مدعی  خدمتید  این بزرگترین خدمتی است که می توانید برای مردم انجام دهید پس اگر

یا ایها المَلَاء اگر عقل در سر دارید دست از سر ملت بردارید ..

 می خند دید که   چه می گوید ؟چرااستعفا؟ ما که از شایستگانیم والگو برای جهانیان ! ما  مهره های  مهر و وفا  آنگاه استعفا ؟

 آری استعفا !

الیس منکم رجل رشید ؟

ای کار بدستان کارد بدستی که هر روز نان مردم را بیشتر از پیش می بُرید و می بَرید آخر شما چه موجوداتی هستید که جز آب دوغ دروغ و تکذیب چیزی بر روی سفره ولی نعمتان خود نمی گذارید؟

 

 شرم داشته باشید و شهامت استعفا

! الیس منکم رجل رشید ؟

 

 شایسته اید ؟ کاردانید ؟ خود گویید و خود خندید ! در صداقت نمره چندید ؟ شایستگی و کار دانی شما را چه کسانی باید حس کنند و تشخیص دهند ؟

 آیا شایستگی و کاردانی شما را جز این توده ی کارد به استخوان رسیده که کار بدست آنها شده اید باید لمس کنند ؟ شهامت دارید یا ندارید شرم داشته باشید واقعیت ها را با حلق های حراف خود تکذیب نکنید

ویل للمکذبین !

الیس منکم رجل رشید ؟؟

دکتر نادر نوری 29 اسفند 1400

 

 

 

 

۰۳ فروردين ۰۱ ، ۱۰:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر نوری

داستان پیازوپارین

برف زمستانی وقت خود را صرف بستن  راههای روستا کرده بود .  از چاه گرفته تا چاله همه جا را ماله کشیده بود

 مردم هم  در بن بست خانه هایشان به ناچاردسته به دسته درها بسته  همه نشسته .  

 زائویی از زانو به پایین , پایش  پفیده  و آماسیده از درد داد می زد . 

با مداد همسرش به زحمت زنگ زد  که نه راه آمدن داریم و نه شکیب بی خیال نشستن .

  نافذ فکری بکن  و دری بگشا به رویم . " کدام در بزنم چاره از کجا جویم  ؟"

 چون چنین شنیدم هیچ چاره ندیدم جز اینگه بگویم هر 4 ساعت پیاز خامی بخورد تا راهداران  بیایند  و راه را بگشایند . 

 غروب که راه باز و به شهررسیده بودند بی درنگ دراورژانس انوکساپارین را برای زائو  آغازیده بودند .

 پرستاران بخش چون داستان را شنیدند  بر این چنین  چاره ی نجات بخشی   پیازوپارین نام نهادند . 

_________

 دکتر نادر نوری  ( نافذ ) 

۰۹ بهمن ۰۰ ، ۰۹:۵۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر نوری

جوندگان عصر عجیب

جوندگان عصر عجیب
ملیونها  تپش پیش  , در کشوری درویش , گرگانی در لباش میش, بر مردمی  دلریش  حکومت می کردند اما به فکر خویش .
 نه گرهی  می گشادند  نه  به  خردمندان گوش  می دادند
 تنها   وعده های پیچ در پیچ  در گوش مردم می ریختند دیگر هیچ 
از شش ماهه تا چند ساله  وعده   قباله  می کردند ؛ بعد آن را به ان شا الله  حواله  می کردند ؛ سپس هر  قباله   را 
 با  بی حیایی  جزغاله می کردند  و در این  فاصله  باز هم  از فرصت استفاده می کردند  و  نان مردم  را در خوان خود می گذاشتند
  و پس از آن  چون جوندگان   به دالانهای دروغ پناه می بردند   
می گفتند   تا شش ماه دیگر الگوی جهانیان  خواهیم شد ! مردم پاینده باشید که   سال آینده خبر های داغ خواهیم  داشت ! 
تا سه  سال دیگر  سنبل پیشرفت خواهیم کاشت ! . آهای  آحاد مردم ؛ تا پنج سال دیگر آقای آفاق خواهیم بود 
 و در سال دهم  جهان را از دست خرهای خرفت خواهیم گرفت ! وبااین  قار قارها ؛ همایش ها برگزار و  شعار  بار مردم  می کردند 
در  دریای شور  دروغهایشان هیچ  نشانی از کشتی  وعده های تاریخ  مصرف گذشته نبود تا  چشمش کار می کرد جز  دود دل های سوخته  نبود
    و اینک پس از ملیونها تپش جسد آنها  مانند وعده هایشان پوسیده  است 
نه از خوان هایشان خبری هست و نه بر استخوانهایشان سری  
 از آن همه نان بُری و خوان دزدی و سهم خواهی چیزی  با خود به ته  گور برای دفاع  از خود در برابرلشگر مور نبرده اند  
اینک  کاش می شد اسکلت های  اسکل آنها را به  حرف آورد و پرسید : 
به راستی   از آن همه مردم آزاری  و سلب آزادی و  دروغ و تبانی های نهانی و فریب افکار جهانی  چه خیری دیدید و  به چه هدفی رسیدید  خیر ندیده ها 

 دکتر نادر نوری ( نافذ) - آبان 00 

۱۴ آبان ۰۰ ، ۲۳:۰۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر نوری

درک ساده دل غربال ندارد

درک ساده دل

۰۸ آبان ۰۰ ، ۰۰:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر نوری

زعشق هیچ مگو قعر باتلاقیم


 ز عشق هیچ مگو قعر باتلاقیم 

 اسیر  سیرک یک مشت قالتاقیم 

 چو آتشی که به آتشفشان نهفته 

 پر از حرارت و  خالی ز اشتیاقیم 

 دکتر نادرنوری ( نافذ)

۰۵ آبان ۰۰ ، ۰۰:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر نوری

سیاست پرست فرصت طلب

سیاست پرست فرصت طلب دکتر نادرنوری

۲۸ مهر ۰۰ ، ۰۰:۵۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر نوری

دیرزادگان نئاندرتال !


 جمجمه هایی  پر از زغال و سنگ

 با دستانی معتاد به تفنگ 

نه دانش نه بینش نه حرفی قشنگ 

 بر لب جویباری از جفنگ 

 ذکرشان   جنگ  جنگ جنگ 

  دیرزادگان نئاندرتال !

 ریش هایی چه بلند !

 رداهایی پر از بوی باکتری

 هم بد بو هم بد خو 

 بهانه جو  

با دهانی  پر از کو کو 

 چون راسو

در پی آزادی جو 

می جهند به هر سو 


زبان وحشی ها تف و انگ و تفنگ است 

زبان انسانها دانش و بینش و قلب قشنگ است 


 ---------------------

 دکتر نادر نوری   ۱۴ مهر ۱۴۰۰
۱۴ مهر ۰۰ ، ۱۲:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر نوری

پست های پوسیدنی

پُست های زندگی  پوسیدنیست  
  
 هر کسی از پست خود  افتادنیست


 کیست کودن؟ آن که به بالا خوش است


 مهره هایش  خُردتر خواهد شکست

ـــــــــــ

 دکتر نادر نوری  ( نافذ )

۰۳ مهر ۰۰ ، ۲۱:۲۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر نوری

اشک بس

 تا به کی در اشک شنا باید کرد ؟


 گوش به هر ابله چرا باید کرد ؟


این جهان هرگز جای ماتم نیست 


هرچه جز شادیست رها باید کرد 


ــــــــــــــــــــ

 دکتر نادر نوری ( نافذ)  تیر ۰۰

۰۷ تیر ۰۰ ، ۱۸:۳۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر نوری

خنده بر لبم ولی دلشاد نیم

خنده بر لبم ولی دلشاد نیم 


خواستارهیچ جز فریاد نیم


خسته از رذالت بیدادگران 


 گرچه حرف می زنم  آزاد نیم 


 دکتر نادر نوری - نافذ  -  خرداد ۰۰


۲۸ خرداد ۰۰ ، ۱۳:۳۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر نوری

مغزی که پر از جرم و آشغال است


  مغزی که پر از جرم و آشغال است 

خالی کردنش واقعن محال است 


دالانهای تاریک ودگم  آن غار


خالی از خرد زاغه ی زغال است 


______________________


 دکتر نادر نوری ( نافذ )  خرداد 1400





 دکتر نادر نوری ( نافذ )  خرداد 1400

۰۲ خرداد ۰۰ ، ۱۰:۳۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر نوری

بی لیاقتی یا نخواستن خدا



بی لیاقتی یا نخواستن خدا

۱۲ اسفند ۹۹ ، ۰۸:۴۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر نوری

قله ی قلم

روزی سوار بر آرزوهای  بربادرفته ، پیاده  در خیابانهای خیال در راهی می رفتم .  آقا  زاده ای رانت خوار 

 بر  دنای  ملت  سوار پیش پایم ایستاد که  ای نادر  در راه مانده، ای  همان  که  روز  و شب   کتاب  خوانده ،   تا کنون  با قلم  غلمبه ات  به کدام  قله رسیده ای  و مزه ی کدام  خوشی  را چشیده  ای   ؟ 


  بیا  ای نادر  پیر،   ای  درس خوانده  ی  بی تدبیر    چون  ما ره دروغ   و اختلاس گیر   


  که سعدی  فرموده :

 ای که  پنجاه  رفت و در خوابی  

 مگر این پنج  روز دریابی  


 گفتم :

 هر چند  راحت به راهت نازی 

 سدها  رذالت نهان  در آن  است 

گرچه به  فکرت زرنگی خوب است 

پایان پوچت  به  قبرستان است


 دکتر نادر نوری  بهمن 99

۰۷ بهمن ۹۹ ، ۰۰:۵۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر نوری

داستانک غربالگری کرونا, طرح محله محور

هر روز آیینکی  برچشم ،ماسکی برلب ،ساکی بر دوش  , با تیمی سخت کوش آرام وبی خروش باچندبرگ سفید وکوله باری ازامید 

 برای غربالگری کرونا  برای کنترل این بلا در کوچه پس کوچه های شهر  ؛ برای طرح محله محور از این سحر تا آن سحر  می گردیم .....

   در کوچه ای کوچک  درب خانه ای


-    تق تق تق 


پیرزنی رنج کشیده گوشه ی چادر  چو ماسک به لب کشیده با رویی باز و روحیه ای مهمان نواز  در را به رویم بازمی کند 


*سلام مادر جان برای طرح محله محور آمده ایم  به امربهداشت کشور آمده ایم   برای کمک به پدر و مادر آمده ایم


**سلام  ای فرزند رشیدم  خوشحال شدم چون شما را دیدم  .  ما آماده ایم چه کار کنیم ؟

*والا آمده ایم  ویروس شکار کنیم  !


 ناگهان  پیر زن  با خوشحالی این چنین زمزمه کرد :


بدان ای کرونا هیولای تاج            نه میدان دهیمت نه یک ذره باج
اگرگرگ هاری اگر اژدها                  زتدبیر دانش نگردی رها

اگرنقشه داری اگر صد مسیر               دلیران ایران کنندت اسیر 
پرستار و دکتر به یاری هم                عقب می برندت قدم به قدم
دماراز دماغت برآرند زود             نه نسلت بماند نه تارت نه پود


از  روحیه ی قوی او   خوشحال شدم  ....  پشت سرش وارد هال شدم 


*این اشعار از کیست  ننه  ؟ 


.. برگی بر دیوار نشان داد از پشت روزنه  


**  از پزشک  شهرمان   دکتر نادر نوری است ..  در پهنه ی پیکار با این ویروسان ستمکار هم مرد میدان است و هم  شاعر شعار   ! 


 سروده هایش را به دیوار خانه چسبانده ایم  بارها باهم اشعارش را خوانده ایم. 


گفتم نادر دیگر چه سروده   ؟ 
گفت گفته : 


همه جای ایران  سپرها  ز ما سک       چه زابل چه بابل   چه جلفا چه جاسک 

پزشکان بپوشند روپوش رزم                  برای غزا عزم را کرده جزم


 گفتم درود بر تو باد ای  سرشار از شادی  به راستی که شیر زنی  نیکو نهادی  حقا که خود هم در حال جهادی 


 گفت فرزندم  تا که  نشده دیر   بیا از  گلویم  یک  نمونه بگیر 


 گفتم چشم مادر جان بگذار نخست بپوشم  گان .  آنگاه دستکش و ماسک بزنم بر  دهان 
گفت   نمونه از  راه بینی است یا از راه دهان 
گفتم    از راه بینی است ننه جان  بدان
گفت  اگر غش کردم یا افتادم ؟  
گفتم نترس در نمونه گیری استادم 
 سپس میله پنبه را  آهسته در بینی اش فرو فرستادم 
  نمونه را گرفتم و تشکر کرد 
لعنتی هم  نثار آن  لاشخور کرد 
 گفت  کاش میشد لانه ی کرونا را بست با میخ وتخته 
 ممنونم جوان از این همه تلاش بی وقفه 
گرچه  رعایت پروتکل ها واقعا  سخت است 
ولی من به چشم خود دیدم هرکس ماسک نزند عاقبت بد بخت است 
 کار که تمام  شد خواستیم برگردیم  از پیر زن خدا حافظی کردیم 
خاطره ای  شد  رویداد آن روز   ----- به امید دفع این ریز مرموز
...... دکتر نادر نوری  دی 99

۰۱ بهمن ۹۹ ، ۲۰:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر نوری

غده ی جهل

 دمل جهل 


 عفونت به جز غده ی جهل نیست 


 رها گشتن از این دمل سهل نیست 


دمل جهل


۲۶ دی ۹۹ ، ۰۱:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر نوری

شاهنامه بهداشت




پندهای بهداشتی رستم به اسفندیار 
____________________

تهمتن چو از خواب بیدار شد                 شتابان روانه ی بازار شد

وزان سوی دیگر گو اسفندیار             فلافل به دستش به اسنپ سوار  

چنین گفت رستم به اسفندیار             کمی وزن خود را به پایین بیار
 
شکم گشت فربه  و تن شد  گران            پیاده  برو چاق گشتی جوان

یکی پند گویم تو را من درست             چو خواهی بمانی جوان تندرست

جهان را به چشم جوانی مبین               تو با اهل الکل مشو همنشین    

سزد گر هر آن کس که دارد خرد                 غذاهای آماده کمتر خورد

ره رستگاری همین است و بس               مزن لب به قلیان و سیگار  پس
 
از آن پس نیابی چنان روزگار                   اگر ورزشت  را گذاری کنار

به گیتی نماند کسی جاودان               ولی تا که هستی تو سالم بمان

زگردون به من بر ستم ها رسید           کرونا گرفتم  به طرزی شدید

چنین رفت و این بودنی کار بود              ولیکن نمردم خدا یار بود 

نبشتم به نزدیک شاه بلند                 به ما کی رسد واکسن از هلند

چو بر خواند , پاسخ چنین داد باز           نیاید به ایران بدون جواز

دلم سیر شد زین سرای سپنج         ز این سو کرونا وزآن فقرو رنج

از آن پس نمیرم که من زنده ام        که با ذهن( نادر)  سخن  رانده ام

______________
  نیم بیت نخست از شاهنامه  و  نیم بیت دوم از دکتر نادر نوری ( نافذ ) 

۲۲ دی ۹۹ ، ۲۰:۵۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر نوری

تب عشق 2

تب عشق

۰۴ دی ۹۹ ، ۲۳:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر نوری

اعصاب اسیدی

۱۶ آبان ۹۹ ، ۰۱:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر نوری

چشم مست ماسک مشکی

۰۷ آبان ۹۹ ، ۱۳:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر نوری