آخرش چه؟ دکتر نادر نوری
آخرش چه ؟
بر سَریر آرزوها آرمیدی آخرش چه ؟
به مقامات بلندی هم رسیدی آخرش چه ؟
چند روزی برقشونی حکم راندی با ذکاوت
نقشه های خودسرانه هم کشیدی آخرش چه ؟
مست خود خواهی شدی سا طور گشتی از شقاوت
از رفیقان مدح خود را خوش شنیدی آخرش چه؟
حق مردم را به ناحق درخِفا درحلق کردی
سینه های راستجویان را دَریدی آخرش چه ؟
گنج بیت المال را در کیسه کردی با مهارت
آن همه را گور بردی؟ چه خریدی ؟ آخرش چه؟
ای برادر پند ( نادر) گوش کن باری سرانجام
خرد نباشد راهت به چاه است
ولی ندرکی که اشتباه است
خرد چراغ است آن را بیفروز
که بی خرد را گویند چلغوز
خرد برایت چون ماه تاب است
و گر نه پایت در منجلاب است
دکتر نادر نوری
روزی به باغی زیبا چمیدم
یک دانه گردو از باغ چیدم
به یاد یار نیکو سرشتم
بر روی گردو نامش نوشتم
هسته ی هستی عشق است و شادی
عاشق نباشی خالی نهادی
دکتر نادر نوری ( نافذ )