من از بهر بهروز بوده خطابم
من از بهر بهروز بوده خطابم
هفته ای دیگر پر شتاب گذشت
با پریشانی چون حباب گذشت
ای دریغ از این عمر پوچ ما
سد شکایت شد بی جواب گذشت
نافذ
آذر 1402
هرس کن شاخه ی خشکیده را
بیفکن افکار پوسیده را
مخور میوه های گندیده را
جلا ده با تازه ها دیده را
بپرور با علم اندیشه را
بیان کن اسرار پوشیده را
رعایت کن حق هر ایده را
دکتر نادر نوری - نافذ
فضا آکنده از دی اکسید غم
همه با ماسکی مهمان ماتم
بدنها کوفته هر گوشه ای زخم
نمی داند کسی نام یک مرهم
دکتر نادرنوری ( نافذ )

توکز آه دل نداری غمی
نه لایق هستی نه که آدمی
به زخم مردم نپاشان نمک
اگر دلسوزی بنه مرهمی
تو جاهل خوشدلی دستت ببوسند
ولی غافل بدان که چاپلوسند
غرورت کور کرده درک و فکرت
پس از این بوسه دنبال جلوسند
به بوسه ذات خود پنهان نمایند
برای اختلاس اُختاپوسند
اگر خم می شوند از بهر بوسی
خیالاتی مشو چون در فسوسند
همین خوش خدمتان که دست بوسند
شرایط گر شود خونت بنوشند
_________________
دکترنادر نوری - نافذ - خرداد 99
توفان زده از نسیم می ترسد
برق گرفته از سیم می ترسد
دکتر نادر نوری - آبان 1401