دکتر نادر نوری ( نافذ ) - Naader noory

پژوهش ها و آثار دکتر نادر نوری ( نافذ) - Naader noory

۲۱۲ مطلب با موضوع «سروده ها و اشعار دکتر نادر نوری» ثبت شده است

بی لیاقتی یا نخواستن خدا



بی لیاقتی یا نخواستن خدا

۱۲ اسفند ۹۹ ، ۰۸:۴۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر نوری

قله ی قلم

روزی سوار بر آرزوهای  بربادرفته ، پیاده  در خیابانهای خیال در راهی می رفتم .  آقا  زاده ای رانت خوار 

 بر  دنای  ملت  سوار پیش پایم ایستاد که  ای نادر  در راه مانده، ای  همان  که  روز  و شب   کتاب  خوانده ،   تا کنون  با قلم  غلمبه ات  به کدام  قله رسیده ای  و مزه ی کدام  خوشی  را چشیده  ای   ؟ 


  بیا  ای نادر  پیر،   ای  درس خوانده  ی  بی تدبیر    چون  ما ره دروغ   و اختلاس گیر   


  که سعدی  فرموده :

 ای که  پنجاه  رفت و در خوابی  

 مگر این پنج  روز دریابی  


 گفتم :

 هر چند  راحت به راهت نازی 

 سدها  رذالت نهان  در آن  است 

گرچه به  فکرت زرنگی خوب است 

پایان پوچت  به  قبرستان است


 دکتر نادر نوری  بهمن 99

۰۷ بهمن ۹۹ ، ۰۰:۵۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر نوری

داستانک غربالگری کرونا, طرح محله محور

هر روز آیینکی  برچشم ،ماسکی برلب ،ساکی بر دوش  , با تیمی سخت کوش آرام وبی خروش باچندبرگ سفید وکوله باری ازامید 

 برای غربالگری کرونا  برای کنترل این بلا در کوچه پس کوچه های شهر  ؛ برای طرح محله محور از این سحر تا آن سحر  می گردیم .....

   در کوچه ای کوچک  درب خانه ای


-    تق تق تق 


پیرزنی رنج کشیده گوشه ی چادر  چو ماسک به لب کشیده با رویی باز و روحیه ای مهمان نواز  در را به رویم بازمی کند 


*سلام مادر جان برای طرح محله محور آمده ایم  به امربهداشت کشور آمده ایم   برای کمک به پدر و مادر آمده ایم


**سلام  ای فرزند رشیدم  خوشحال شدم چون شما را دیدم  .  ما آماده ایم چه کار کنیم ؟

*والا آمده ایم  ویروس شکار کنیم  !


 ناگهان  پیر زن  با خوشحالی این چنین زمزمه کرد :


بدان ای کرونا هیولای تاج            نه میدان دهیمت نه یک ذره باج
اگرگرگ هاری اگر اژدها                  زتدبیر دانش نگردی رها

اگرنقشه داری اگر صد مسیر               دلیران ایران کنندت اسیر 
پرستار و دکتر به یاری هم                عقب می برندت قدم به قدم
دماراز دماغت برآرند زود             نه نسلت بماند نه تارت نه پود


از  روحیه ی قوی او   خوشحال شدم  ....  پشت سرش وارد هال شدم 


*این اشعار از کیست  ننه  ؟ 


.. برگی بر دیوار نشان داد از پشت روزنه  


**  از پزشک  شهرمان   دکتر نادر نوری است ..  در پهنه ی پیکار با این ویروسان ستمکار هم مرد میدان است و هم  شاعر شعار   ! 


 سروده هایش را به دیوار خانه چسبانده ایم  بارها باهم اشعارش را خوانده ایم. 


گفتم نادر دیگر چه سروده   ؟ 
گفت گفته : 


همه جای ایران  سپرها  ز ما سک       چه زابل چه بابل   چه جلفا چه جاسک 

پزشکان بپوشند روپوش رزم                  برای غزا عزم را کرده جزم


 گفتم درود بر تو باد ای  سرشار از شادی  به راستی که شیر زنی  نیکو نهادی  حقا که خود هم در حال جهادی 


 گفت فرزندم  تا که  نشده دیر   بیا از  گلویم  یک  نمونه بگیر 


 گفتم چشم مادر جان بگذار نخست بپوشم  گان .  آنگاه دستکش و ماسک بزنم بر  دهان 
گفت   نمونه از  راه بینی است یا از راه دهان 
گفتم    از راه بینی است ننه جان  بدان
گفت  اگر غش کردم یا افتادم ؟  
گفتم نترس در نمونه گیری استادم 
 سپس میله پنبه را  آهسته در بینی اش فرو فرستادم 
  نمونه را گرفتم و تشکر کرد 
لعنتی هم  نثار آن  لاشخور کرد 
 گفت  کاش میشد لانه ی کرونا را بست با میخ وتخته 
 ممنونم جوان از این همه تلاش بی وقفه 
گرچه  رعایت پروتکل ها واقعا  سخت است 
ولی من به چشم خود دیدم هرکس ماسک نزند عاقبت بد بخت است 
 کار که تمام  شد خواستیم برگردیم  از پیر زن خدا حافظی کردیم 
خاطره ای  شد  رویداد آن روز   ----- به امید دفع این ریز مرموز
...... دکتر نادر نوری  دی 99

۰۱ بهمن ۹۹ ، ۲۰:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر نوری

غده ی جهل

 دمل جهل 


 عفونت به جز غده ی جهل نیست 


 رها گشتن از این دمل سهل نیست 


دمل جهل


۲۶ دی ۹۹ ، ۰۱:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر نوری

شاهنامه بهداشت




پندهای بهداشتی رستم به اسفندیار 
____________________

تهمتن چو از خواب بیدار شد                 شتابان روانه ی بازار شد

وزان سوی دیگر گو اسفندیار             فلافل به دستش به اسنپ سوار  

چنین گفت رستم به اسفندیار             کمی وزن خود را به پایین بیار
 
شکم گشت فربه  و تن شد  گران            پیاده  برو چاق گشتی جوان

یکی پند گویم تو را من درست             چو خواهی بمانی جوان تندرست

جهان را به چشم جوانی مبین               تو با اهل الکل مشو همنشین    

سزد گر هر آن کس که دارد خرد                 غذاهای آماده کمتر خورد

ره رستگاری همین است و بس               مزن لب به قلیان و سیگار  پس
 
از آن پس نیابی چنان روزگار                   اگر ورزشت  را گذاری کنار

به گیتی نماند کسی جاودان               ولی تا که هستی تو سالم بمان

زگردون به من بر ستم ها رسید           کرونا گرفتم  به طرزی شدید

چنین رفت و این بودنی کار بود              ولیکن نمردم خدا یار بود 

نبشتم به نزدیک شاه بلند                 به ما کی رسد واکسن از هلند

چو بر خواند , پاسخ چنین داد باز           نیاید به ایران بدون جواز

دلم سیر شد زین سرای سپنج         ز این سو کرونا وزآن فقرو رنج

از آن پس نمیرم که من زنده ام        که با ذهن( نادر)  سخن  رانده ام

______________
  نیم بیت نخست از شاهنامه  و  نیم بیت دوم از دکتر نادر نوری ( نافذ ) 

۲۲ دی ۹۹ ، ۲۰:۵۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر نوری

تب عشق 2

تب عشق

۰۴ دی ۹۹ ، ۲۳:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر نوری

اعصاب اسیدی

۱۶ آبان ۹۹ ، ۰۱:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر نوری

چشم مست ماسک مشکی

۰۷ آبان ۹۹ ، ۱۳:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر نوری

درسوگ سیاوش - شجریان

 درسوگ سیاوش - شجریان 


 دکتر نادر نوری  17  مهر 99 

۱۸ مهر ۹۹ ، ۰۲:۳۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر نوری

جنازه چه بر خر چه بر سمند

۱۲ مهر ۹۹ ، ۲۲:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر نوری

اهل آسمان

اهل آسمان

۰۱ مهر ۹۹ ، ۲۳:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر نوری

زنان پر شکوه



هر کسی که به زنان بدبین است 

 فاقد چشم  حقیقت بین است

 زن ستیزان از زن می ترسند 

سعی شان محو وی و توهین است

 چند پرسش داریم از آنان 

راست را گفته که پاسخ این است

 جهل خویان چه جوابی دارند  

پاسخی جز ساکت بنشین است ؟

 پس بگو صاحب افکار ناب

 اختر چرخ ادب پروین است

 داستان سَووشون عالم گیر

 گوشه ای از هنر سیمین است

 یک ریاضی دان نامش مریم

 افتخار همه ی ما این است 

باز افراد بزرگی هستند 

ذکر اینان تنها گلچین است 

 آنچه نافذ گفته جز حق نیست

 تلخ اما سخنش شیرین است
________

 تقدیم به غنچه هایی که برای شکوفایی و رشدآفریده شده اند نه رکود

 دکتر نادر نوری (نافذ )شهریور 99 
۲۲ شهریور ۹۹ ، ۱۷:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر نوری

من آن سرو سهی هستم

 

 من آن سرو سهی هستم که ازخاک و خسان رستم                  اگر دنیا  به هم ریزدنگردد کج دل و دستم      

     نه مغرورم نه مکارم نه مزدوری  ریاکارم                           نه مردم را بیازارم نه روباهی ربا خوارم


من از مرغان  قافم که جدا مانده ز سامانش                         پرش بسته دلش خسته  بنالدغم ز افغانش



من آن سیمر  غ دستانم   شفا  خیزد ز دستانم                           سقای حق پرستانم وفا دارم به وجدانم



غبار غم بر اندازم  چو طرحی نو در اندازم                        فلک را سقف بشکافم به افکارچو شهبازم



نمی درکند درد ما  ستم سازان و جاهلها                          به جای حل یک مشکل  بیفزایند  مشکلها



کنون  نافذ بیا بنشین  برای که  رجز خوانی  ؟                      جهان  جز با  خردورزی نگیرد هیچ سامانی


 دکتر نادر نوری ( نافذ ) 


۱۶ شهریور ۹۹ ، ۱۰:۳۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر نوری

درگذشت همکار


 دیو اجل آمد و همکاری ربود

شرم بر آن دیو و اجل، اما چه سود

باز نمی گردد دیگر آن عزیز

هدیه به روح پاکش سدها درود

۱۰ شهریور ۹۹ ، ۰۰:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر نوری

شعر روز پزشک

هزاران درود و هزار آفرین


نثار پزشکان ایران زمین 


همان لایقانی که دانشورند


نه آن  بی سوادان که مدرک خرند


سیاست فرارند در کار خویش


نه چون پاچه خاری به دنبال ریش


امید آفرینند و درمانگرند


 به لب خنده داده  ز دل غم برند
__________________

دکتر نادر نوری - نافذ 

۳۱ مرداد ۹۹ ، ۰۰:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر نوری

خیالباف و درخت پلاستیکی اش

خیالباف و درخت پلاستیکی اش

خیالباف  مردی پویا و  پرتلاش ولی  کوتاه اندیش وساده لوح بود.  خانه می ساخت نیمه ی اسفند کار خانه اش به پایان رسید.درهر سازه اش  نشانی  ازیک شهر نهفته بود  نقشه اش از روی  نقش جهان بود  وتاق هایش با الگو از تاق بستان . آجر هایش را از آجر آباد آورده  بود  و سیمانش هم ازسمنان رسیده  بود و  آنتن پشت بامش آسمان خراشیده   ایوانش را  با فرش  کاشان  فرشیده و  بر پنجرهایش شیشه هایی از شیراز نصبیده و کره کره هایش بافت  کرمان بود .  با این همه هنوز در جلوخان  خانه اش درختی نداشت  

می خواست  زیبایی دیگری به زیبایی خانه اش بیفزاید و جلوجانه را  چون خانه به خوبی بیاراید  پس اعتقادش این بود که  یک درخت پلاستکی  بزرگ پر شاخ و برگ زیبا برای آنجا بخرد.  وخرید .

گل های رنگا رنگش به هم چشمک طراوت می زدند    وهر کدام  بر بستری از برگ سبز  آرمیده  بودند چکیده اینکه  گویا درختی بود که از بهشت برین  بر زمین چکیده  ودر حصاری  آهنین آرمیده  نمای چشم نوازش گردن هر رهگذری را به سوی خود می پیچاند  ومیوه هایی  گوشواره وار از  آن   آویزان بودند...

خیالباف سرمست از این  کار بکر , بر دور اندیشان خیره خواه می تاخت که خاموش ! دست بردارید از این حسادت های شدید  گرچه درختم نه سیب است و نه بید  ولی این     چنین  قامت زیبا و رشید ..............    .... مَا أَظُنُّ أَنْ تَبِیدَ .....

همزمان همسایه ی دور اندیشش  خاموش , چند  متر آن طرفتر  درخت زرد آلویی می کاشت  ......

 نسیم باد نوروزی خویشان  خیالباف را به خانه  ی او آورد  همه چشمایشان به زیبایی درخت  پلاستیکی  دوخته بود و هیچ کسی به درخت  بی برگ و بر  زردآلوی  همسایه  هتا نگاه  نمی کرد ....

 روزهای  نوروز به زودی  گذشت  گردش روز گار آب  رنگ را به دست مهربان  بهار داد و او هر روز  به درخت  زرد آلو سر می زد  هربار برایش یک برگ سبز  تازه می کشید  و  جوانه های آرزو ی او  را شکوفا  می کرد 

 درخت زرد آلو هم هر روز زیبا تر از دیروز  می شد  اما درخت راکد و ناشکوفا ی  پلاستکی آن زیبا روی پر شاخ و برگ  روزهای نخست  ؛ روز به روز  در زیر تابش آفتاب رنگ پریده تر و گداخته تر می شد

در زیر تیر باران پرتو های آتشین  ماه تیر   ظاهر زیبایش  چون جنگلی سوخته شد   دیگر  از  نیروی جاذبه ی آغازینش  نشانی نبود دریغ از نیم نگاهی از رهگذران

درخت زرد آلو به شکرانه  ی شکوفایی اش  , شیرینی پخش کرد  ....

و این چنین گذشت تا  اینکه سیاره زمین وارد تونل زمان دی شد شاخ و برگ و تنه ی  درخت یخ زد   ترد  شد و شکست و پوسید  با هر دزد بادی هر روز بخشی از وجود پوسیده اش ربوده می شد .  تا اینکه در نوروز سال دوم  جز سیم های خشکیده وزنگ زده  ای ازآن درخت سوگلی  و زیبا  نماند .

 کمی آن سو تر درخت زرد آلو شادمان و شکوفا  با دامنی از غنچه  به پیشواز بهاری تازه می رفت .ولی افسوس  آقای خیال باف باز به دفاع از سیم های زنگ زده ی  باقی مانده  درخت  بر می خاست   که مگر نمی دانید  این درخت چه بوده ؟؟ این پارسال چنین بودو چنان  بود سوگل جهان  بود و در زیبایی هیچ   کاستی نداشت و همه جذب او می شدند  این همان درخت است پس باید  باز هم  ارجمند  و مورد توجه   باشد !

در آخر همسایه اش با سد درد و رنج به او فهماند چیزی که سرشت آن رکود است ودر تار و پودش شکوفایی جایی ندارد هر چند در آغاز بسیار زیبا و دلپذیر باشد به زودی می پوسد و پوچ می شود  !  گفت  برای  من خیلی عجیب  است  که توچگونه  از  چیزی که پوچ شده  دفاع می کنی که جز پوچید گی  و پوسیدگی از  وجود ادعایی آن چیزی  بر جای  نمانده است  

خیال باف  خوش خیال  !   کسی که بر طبل دفاع  از  یک باور واهی می کوبد و سینه در دفاع از آن سپر می کند یا هالو است یا زالو  یا فریب خورده است یا فریب دهنده  یا گمراه است یا سهم خواه است یا ولی بدان  سرانجام  خزان و خواری در کمینش  نشسته است .

 دکتر نادر نوری ( نافذ )  امرداد 99




بر گرفته از وبلاگ دکتر نادر نوری - کرمانشاه

۲۸ مرداد ۹۹ ، ۲۲:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر نوری

پاسخ را بسنج


 پاسخ را بسنج  و به نرمی بگو 


 چه بسیار پاسخ حاضر جواب


 سد گز فاصله دارد از صواب 

 

 دکتر نادر نوری   _   ( نافذ)




۱۱ تیر ۹۹ ، ۲۲:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر نوری

به دنیا آمدم در هفتم تیر -ویرایش 99

به دنیا آمدم در هفتم تیر

۰۶ تیر ۹۹ ، ۱۲:۵۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر نوری

شبه علم ( دانش نمای )

تعریف شبه علم ؟

شبه علم سایه ای از علم است نه خود علم

خود را علم نشان می دهد ولی هنگامی که بررسی کنیم و خواهیم دید یک سراب پوچ و حبابی بیش نبوده


هدف شبه علم کاران تنها پذیراندان  باور های خود به افراد دیگر است نه شناسایی راز های آفرینش یا افزایش 
و پیشرفت دانش


شبه علم آزمودنی و دانش پذیر نیست

شبه علم



از دید بنده کسی می تواند درباره ی دانش نمای ( شبه علم ) داروی کند که هم بر دانش مورد بحث مسلط باشد و هم ترفند های شبه علم کاران را بداند و هم بی طرف و عادل باشد

افراد شبه علم کار معمولن افکار یا باور های سنتی دارند یا از باور های سنتی می خواهند برای رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده استفاده کرده یا دچار توهم چیز فهمی بوده و می خواهند طوری وانمود که دانش روز آن افکار آنان را تایید می کند .

پس پیش از اینکه بخواهیم در باره ادعای شبه علم کاران پژوهش کنیم نخست باید ببینیم هدفش از این کار چیست این شاخص به نسبت خوبی برای تشخیص مرز میان فعالیت علمی و فعالیت شبه علمی است


دانش مداران برای گشودن پنجر های ی نوین دانش و اندیشه و یافتن چشم انداز های تازه می کوشند ولی شبه علم کاران برای تایید و رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده


اینگونه افراد دانش ژرف یا پذیرفتنی که صلاحیت ابراز دیدگاه در زمینه ای که بیان می کنند را ندارند و تکیه گاه آنان گفتاورد های ( نقل قولهای ) جسته گریخته , مبهم و ناشناخته است که وصله وصله آنها را بهم هم چسبانده و ارایه می دهند



و مهمتر اینکه نمی توانند ادعا های خود را راستی آزمایی کنند. چون دانش ( Science) یک چهار چوب تجربی و آزمودنی است نه بیانی و باوری و اعتقادی .پس علم بدون راستی آزمایی نه معنی دارد و نه ارزش

دقیقن مانند همان سراب که در سروده آورده ام تجربه ها و ادعا های آنان در آزمایش های علمی اثبات نمی شود


آنان در یک بیابان با اشاره به یک فرد تشنه می گویند آن آب است ولی اگر فرد تشنه برای راستی آزمایی و دست یابی به آب نزدیکتر رود به پوچ بودن ادعای آنان پی می برد


پس یکی ازویژگی های دانش نمای , این است که بدون بررسی و آزمودن ممکن است برای افراد تشنه و نا آگاه مانند همان سراب واقعی به نظر برسد

ولی پس از بررسی وژرف نگری تخصصی هیچ آزمایش یا توجیه دانش پذیری آن را تایید نمی کند


اهداف شبه علم کاران را هم اگر جمع بندی کنیم شامل 
:


کلاهبرداری

تَوَهم چیز فهمی

جمع هوادار برای اهداف شخصی

تقویت باورهای مذهبی

۰۴ تیر ۹۹ ، ۲۳:۵۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر نوری

یک دانه گردو 99


روزی به باغی زیبا چمیدم

یک دانه گردو از باغ چیدم

به یاد یار نیکو سرشتم

بر روی گردو نامش نوشتم


 هسته ی هستی عشق است و شادی 

 عاشق نباشی خالی نهادی 

دکتر نادر نوری ( نافذ )


۲۵ خرداد ۹۹ ، ۰۱:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نادر نوری