من آن سرو سهی هستم که ازخاک و خسان رستم اگر دنیا به هم ریزدنگردد کج دل و دستم
نه مغرورم نه مکارم نه مزدوری ریاکارم نه مردم را بیازارم نه روباهی ربا خوارم
من از مرغان قافم که جدا مانده ز سامانش پرش بسته دلش خسته بنالدغم ز افغانش
من آن سیمر غ دستانم شفا خیزد ز دستانم سقای حق پرستانم وفا دارم به وجدانم
غبار غم بر اندازم چو طرحی نو در اندازم فلک را سقف بشکافم به افکارچو شهبازم
نمی درکند درد ما ستم سازان و جاهلها به جای حل یک مشکل بیفزایند مشکلها
کنون نافذ بیا بنشین برای که رجز خوانی ؟ جهان جز با خردورزی نگیرد هیچ سامانی
دکتر نادر نوری ( نافذ )
خیالباف و درخت پلاستیکی اش
خیالباف مردی پویا و پرتلاش ولی کوتاه اندیش وساده لوح بود. خانه می ساخت نیمه ی اسفند کار خانه اش به پایان رسید.درهر سازه اش نشانی ازیک شهر نهفته بود نقشه اش از روی نقش جهان بود وتاق هایش با الگو از تاق بستان . آجر هایش را از آجر آباد آورده بود و سیمانش هم ازسمنان رسیده بود و آنتن پشت بامش آسمان خراشیده ایوانش را با فرش کاشان فرشیده و بر پنجرهایش شیشه هایی از شیراز نصبیده و کره کره هایش بافت کرمان بود . با این همه هنوز در جلوخان خانه اش درختی نداشت
می خواست زیبایی دیگری به زیبایی خانه اش بیفزاید و جلوجانه را چون خانه به خوبی بیاراید پس اعتقادش این بود که یک درخت پلاستکی بزرگ پر شاخ و برگ زیبا برای آنجا بخرد. وخرید .
گل های رنگا رنگش به هم چشمک طراوت می زدند وهر کدام بر بستری از برگ سبز آرمیده بودند چکیده اینکه گویا درختی بود که از بهشت برین بر زمین چکیده ودر حصاری آهنین آرمیده نمای چشم نوازش گردن هر رهگذری را به سوی خود می پیچاند ومیوه هایی گوشواره وار از آن آویزان بودند...
خیالباف سرمست از این کار بکر , بر دور اندیشان خیره خواه می تاخت که خاموش ! دست بردارید از این حسادت های شدید گرچه درختم نه سیب است و نه بید ولی این چنین قامت زیبا و رشید .............. .... مَا أَظُنُّ أَنْ تَبِیدَ .....
همزمان همسایه ی دور اندیشش خاموش , چند متر آن طرفتر درخت زرد آلویی می کاشت ......
نسیم باد نوروزی خویشان خیالباف را به خانه ی او آورد همه چشمایشان به زیبایی درخت پلاستیکی دوخته بود و هیچ کسی به درخت بی برگ و بر زردآلوی همسایه هتا نگاه نمی کرد ....
روزهای نوروز به زودی گذشت گردش روز گار آب رنگ را به دست مهربان بهار داد و او هر روز به درخت زرد آلو سر می زد هربار برایش یک برگ سبز تازه می کشید و جوانه های آرزو ی او را شکوفا می کرد
درخت زرد آلو هم هر روز زیبا تر از دیروز می شد اما درخت راکد و ناشکوفا ی پلاستکی آن زیبا روی پر شاخ و برگ روزهای نخست ؛ روز به روز در زیر تابش آفتاب رنگ پریده تر و گداخته تر می شد
در زیر تیر باران پرتو های آتشین ماه تیر ظاهر زیبایش چون جنگلی سوخته شد دیگر از نیروی جاذبه ی آغازینش نشانی نبود دریغ از نیم نگاهی از رهگذران
درخت زرد آلو به شکرانه ی شکوفایی اش , شیرینی پخش کرد ....
و این چنین گذشت تا اینکه سیاره زمین وارد تونل زمان دی شد شاخ و برگ و تنه ی درخت یخ زد ترد شد و شکست و پوسید با هر دزد بادی هر روز بخشی از وجود پوسیده اش ربوده می شد . تا اینکه در نوروز سال دوم جز سیم های خشکیده وزنگ زده ای ازآن درخت سوگلی و زیبا نماند .
کمی آن سو تر درخت زرد آلو شادمان و شکوفا با دامنی از غنچه به پیشواز بهاری تازه می رفت .ولی افسوس آقای خیال باف باز به دفاع از سیم های زنگ زده ی باقی مانده درخت بر می خاست که مگر نمی دانید این درخت چه بوده ؟؟ این پارسال چنین بودو چنان بود سوگل جهان بود و در زیبایی هیچ کاستی نداشت و همه جذب او می شدند این همان درخت است پس باید باز هم ارجمند و مورد توجه باشد !
در آخر همسایه اش با سد درد و رنج به او فهماند چیزی که سرشت آن رکود است ودر تار و پودش شکوفایی جایی ندارد هر چند در آغاز بسیار زیبا و دلپذیر باشد به زودی می پوسد و پوچ می شود ! گفت برای من خیلی عجیب است که توچگونه از چیزی که پوچ شده دفاع می کنی که جز پوچید گی و پوسیدگی از وجود ادعایی آن چیزی بر جای نمانده است
خیال باف خوش خیال ! کسی که بر طبل دفاع از یک باور واهی می کوبد و سینه در دفاع از آن سپر می کند یا هالو است یا زالو یا فریب خورده است یا فریب دهنده یا گمراه است یا سهم خواه است یا ولی بدان سرانجام خزان و خواری در کمینش نشسته است .
دکتر نادر نوری ( نافذ ) امرداد 99
بر گرفته از وبلاگ دکتر نادر نوری - کرمانشاه
چه بسیار پاسخ حاضر جواب
سد گز فاصله دارد از صواب
دکتر نادر نوری _ ( نافذ)
تعریف شبه علم ؟
شبه علم سایه ای از علم است نه خود علم
خود را علم نشان می دهد ولی هنگامی که بررسی کنیم و خواهیم دید یک سراب پوچ و حبابی بیش نبوده
هدف شبه علم کاران تنها پذیراندان باور های خود به افراد دیگر است نه شناسایی راز های آفرینش یا افزایش و پیشرفت دانش
شبه علم آزمودنی و دانش پذیر نیست
از دید بنده کسی می تواند درباره ی دانش نمای ( شبه علم ) داروی کند که هم بر دانش مورد بحث مسلط باشد و هم ترفند های شبه علم کاران را بداند و هم بی طرف و عادل باشد
افراد شبه علم کار معمولن افکار یا باور های سنتی دارند یا از باور های سنتی می خواهند برای رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده استفاده کرده یا دچار توهم چیز فهمی بوده و می خواهند طوری وانمود که دانش روز آن افکار آنان را تایید می کند .
پس پیش از اینکه بخواهیم در باره ادعای شبه علم کاران پژوهش کنیم نخست باید ببینیم هدفش از این کار چیست این شاخص به نسبت خوبی برای تشخیص مرز میان فعالیت علمی و فعالیت شبه علمی است
دانش مداران برای گشودن پنجر های ی نوین دانش و اندیشه و یافتن چشم انداز های تازه می کوشند ولی شبه علم کاران برای تایید و رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده
اینگونه افراد دانش ژرف یا پذیرفتنی که صلاحیت ابراز دیدگاه در زمینه ای که بیان می کنند را ندارند و تکیه گاه آنان گفتاورد های ( نقل قولهای ) جسته گریخته , مبهم و ناشناخته است که وصله وصله آنها را بهم هم چسبانده و ارایه می دهند
و مهمتر اینکه نمی توانند ادعا های خود را راستی آزمایی کنند. چون دانش ( Science) یک چهار چوب تجربی و آزمودنی است نه بیانی و باوری و اعتقادی .پس علم بدون راستی آزمایی نه معنی دارد و نه ارزش
دقیقن مانند همان سراب که در سروده آورده ام تجربه ها و ادعا های آنان در آزمایش های علمی اثبات نمی شود
آنان در یک بیابان با اشاره به یک فرد تشنه می گویند آن آب است ولی اگر فرد تشنه برای راستی آزمایی و دست یابی به آب نزدیکتر رود به پوچ بودن ادعای آنان پی می برد
پس یکی ازویژگی های دانش نمای , این است که بدون بررسی و آزمودن ممکن است برای افراد تشنه و نا آگاه مانند همان سراب واقعی به نظر برسد
ولی پس از بررسی وژرف نگری تخصصی هیچ آزمایش یا توجیه دانش پذیری آن را تایید نمی کند
اهداف شبه علم کاران را هم اگر جمع بندی کنیم شامل :
کلاهبرداری
تَوَهم چیز فهمی
جمع هوادار برای اهداف شخصی
تقویت باورهای مذهبی
روزی به باغی زیبا چمیدم
یک دانه گردو از باغ چیدم
به یاد یار نیکو سرشتم
بر روی گردو نامش نوشتم
هسته ی هستی عشق است و شادی
عاشق نباشی خالی نهادی
دکتر نادر نوری ( نافذ )
گر دلی شاد کنی هنگام نیاز
بهتر از مدّ و کشیدنهای نماز
گر عبادت بشود رسمان ریا
می شود بند صعود شعبده باز
_____________
دکتر نادر نوری ( نافذ ) - خرداد 99