دست دادن ویروس دوست
نه زر بزن نه زور بگو نه زر بده
شمس فروشان شمع پرست
بحررا رها, چشم به نهر دوختند
شمس را به شمعی کم سو فروختند
ای دریغ از این همه ظلم روزگار
جهل را عَلم کرده وعلم را به دار
_______
نادر نوری ( نافذ) - بهمن 98
تاریخچه گشتامد دنباله دار هالی
برخی از سطحی نگران می گویند که در آیه 76 سوره انعام به این گشتامد اشاره شده است !! که 76 نشانگر چرخه ی بازگشت دنباله دار بر حسب سال است ! و هتا نام آن دانشمند انگلیسی ( هالی) هم در آیه آمده !
فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأَىٰ کَوْکَبًا ۖ قَالَ هَٰذَا رَبِّی ۖ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِینَ 76
پاسخ به اینگونه افراد :
نخست : اینگونه حرف ها را در واژه ها ی قرانی به هم چسباندن و استخراج نام افراد با این روش بسیار غیر منطقی و بد آموزانه است . اگر بخواهیم بر این رویه عمل کنیم نام بسیاری از افراد چه مومن و چه کافر چه ضعیف و چه سخیف را می توانیم پیدا کنیم ! و هرج و مرج عجیبی پدید می آید و سنگ رو سنگ بند نمی شود
برای نمونه بنده هم می گویم با این رویه نام تتلو هم در قرآن آمده است ! ملاحظه بفرمایید
وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُو ا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا ۖ 9 حجرات
و با این روش نام های بسیاری را می توان ساخت !!!
دوم : چرخه زمانی دیدن شدن گشتامد هالی همیشه 76 سال نیست که بگوییم شماره آیه دلیل بر این است .
از 74 سال تا 79 سال تغییر می کند برای نمونه در سال 2061 پس از 75 سال در آسمان قابل دیده شدن می شود
سوم : اگر این آیه دلالت بر دنباله دار هالی داشت پیامبر و امامان با دیدن گشتامد هالی به مردم می گفتند ای مردم این کوکبی که می بینید همان است که در سوره ی انعام آیه 76 به آن اشاره شده است و 76 سال دیگر دوباره بر خواهد گشت و ترکیب آن از یخ است و از خود نوری ندارد ! در حالی که هیچکدام در این باره چیزی نگفته اند
خیالات متحده
خیالات متحده
دقیقن چند دقیقه پیش از پیش خواب برخاستم .
خواستم به جویبار پیچ در پیچ اندیشه ام سریع سری بزنم و یک دسته گل نو بچینم .
ناچار برای بدست آوردن چند برگ آچار دست نیاز به سوی میز مطالعه دراز کردم
او هم بی سدا چند برگ در دستم گذاشت.
داشتم مداد زرنگی را بر می داشتم تا نهال های افکارم را بر روی کاغذ بکارد که یکباره برق قهر کرد و اتاقم را ترک .
در گور تاریکی از تاریکی با نور مهتاب باریکی تنها ماندم .
جیرجیرک ها از شادی جار زدند و سوسکها هم در آن دم سیاه تا توانستند باربردند.
ومن هم آرام بر شانه ی سرد سکوت تکیه زدم .
در گوشه ای گوشیم را شمع و تکه ای تمرکز جمع کرده بلکه نقطه نوری به کانون افکارم بتابد تا چهار دیواری دلسردی ام را کمی گرم کنم که ناگهان خفاشان خیالات متحده به سرم یورش آورده که کشان کشان مرا از کهکشان فکربه چاه زندان دیاربکر بیندازند
اما چنگ به آسمان و ریسمان زدم و نعش نقشه کور آن دشمنان نور را به قعرگور فرستادم .
نمی دانم کدام کودن کمین کرده با کمان کنایه شانه ی شأنم را زخمی کرده بود.
و کنون نمی دانم کدام کاهن کوزه های کهنه اش را برکله ام می کوبد
نمی دانم کرکس های کچل هستی چرا هیچ گاه از مو سیر نمی شوند ؟
اما سوگند به شش های شیمیای ام من هتا به پیاز آنها نیاز ندارم
سوگند به ناله های شجریان و خنده های رضویان که روزی حنجره ها خنجر ها را پاره خواهند کرد .
روزی قلم ها قمه ها را قلع و قمع خواهند کرد
روزی ریا را به ریالی نخواهند خرید
روزی خواهد آمد که کسی حاضر نیست دیگر کپسولهای تهی غمپاشان را پر کند
و نهال ها به ریش تیشه خواهند خندید
دکتر نادر نوری - کرمانشاه - Dr Naader Noory... بهمن 98