جسم و جان در بستر  حرمان و تب است       

هر کسی داند که  قمر در عقرب است

از جنایت های ریا کاران کر

آسمان  آکنده ز یا رب یارب است

زد ریا در خرمن باورها شرر          

 آتشی افتاد به هرچه مذهب است

  وعده ها پوسید و عدالت هم  پرید      

در هوای دیدن حق جان بر لب است 

تنگ دستان در غم یک لقمه غذا

رانت خوار پست پُزش به غبغب است

روزه ام اما غم نافذ می خورم

باورم این است که در تاب و تب است

 

دکتر نادر نوری ( نافذ)  خرداد 97